poultry disease


٢٠٠٣/١٢/٢٣

● بنام آنکه مستی ها از بود

تمام می پرستی ها از بود


Gambro
براي اولين بار در سال 1962 مشاهده شد كه به علت تظاهراتي كه در كليه ميداد جزئي از برونشيت عفوني ميدانستند. سالهاي بعد بعلت مقاومت جوجه ها به برونشيت عفوني و عليرغم آن ايجاد بيماري مزبور و نيز به علت بروز عفونت بورس فابريسيوس مشخص شد كه اين بيماري از بيماري برونشيت عفوني جدا است لذا بيماري با نام Infectiuos bursal diseases شناخته شد و بعداً به گامبورو تغيير نام داد.

ويروس گامبورو
ويروس گامبورو تنها ويروس بيماريزاي خانوادة بيرناويريده است و داراي دو جزء منفك 60 نانومتر و 20 نانومتر است. ويروسي بسيار مقاوم كه 56 درجة سانتيگراد را 5 ساعت و 60 درجة سانتيگراد را 90 دقيقه و حرارت 70 درجة سانتيگراد را بمدت 60 دقيقه تحمل ميكند. ويروس برونشيت حرارت 56 درجة سانتيگراد را 20-15 دقيقه تحمل ميكند.
ويروس گامبورو در PH اسيدي مقاوم و در PH قليايي زود از بين ميرود. سود سوزآور 4% آنرا از بين ميبرد ولي تركيبات چهارتايي آمونيوم مثل مرتيولاتها اصلاً اثر ندارند.
فرمالدئيد 5% در عرض يك ساعت ويروس را از بين ميبرد و تركيبات هالوژندار مثل يد و كلر مؤثر است ولي تركيبات فنلي در بعضي شرايط مؤثر و در اكثر شرايط بي تأثير است.

كشت ويروس
ويروس گامبورو در كليه جوجه و فيبروبلاست جنين كشت ميشود. اگر براي اولين بار در پرده كوريوآلانتوئيك جنين 11-10 روزگي تزريق شود جراحتي ايجاد نميكند ولي بعد از 5-4 پاساژ باعث مرگ جنين ميشود.
خونريزي زير جلدي، نكروز كبد، رگه هاي زرد رنگ در كبد، نكروز عضلاني، سبز شدن كيسه زرده به خاطر اختلافات كبد و پس زدن صفرا در جنين مرده ديده ميشود.

سروتيپ هاي ويروس
از نظر آزمايش خنثي شدن ويروس دو سروتيپ زير وجود دارد:
1- براي ماكيان بيماريزا است و بعضي از سويه ها با 50% تلفات و برخي از سويه ها بدون علامت باليني هستند.
2- در اردك و بوقلمون بيماريزاست و براي ماكيان بيماريزايي ندارد.
بيماريزايي
ويروس گامبورو سلولهاي B فوليكولهاي لنفاوي بورس را از بين ميبرد لذا بيماريزائي ويروس با رشد بورس فابريسيوس ارتباط مستقيم دارد. ويروس گامبورو بر سلولهاي T فوليكولهاي لنفاوي بورس كمتر اثر دارد .
بيماري گامبورو در مقابل بيماريهايي مثل نيوكاسل ، لارنگو ، برونشيت ، سالمونلا ، كلي باسيل ، مارك و كمخوني عفوني و حتي واكسيناسيون آنها بدن را ضعيف مي كند .
اگر ويروس در هفته اول زندگي به جوجه حمله كند بسته به پادتن هاي مادري از همان لحظه اول يا از هفته سوم به بعد بيماري ايجاد مي شود. (از راه چشم)
مثلاً در بيماري برونشيت كه ايمني مخاطي توسط پلاسماسل هاي غدد هاردرين ايجاد مي شود. اگر ويروس گامبورو در هفته اول به چشم حمله كند پلاسماسل ها را از بين ميبرد (تا 5-4 هفته)  ايمني مخاطي از بين ميرود . چون بيماريزايي ويروس نسبت مستقيم با رشد بورس دارد اگر ويروس قبل از 3 هفتگي وارد بدن شود چون بورس كوچك است شدت بيماري كمتر بروز مي كند عليرغم آنكه تضعيف ايمني زيادتر است .
ولي در 7-3 هفتگي چون بورس بزرگ است نشاني ها بيشتر تظاهر مي كند هر چند تضعيف ايمني زياد نيست از سن 10 هفتگي به بعد گامبورو از نظر تضعيف ايمني و ايجاد عارضه اثري ندارد .

واگيري بيماري
در گله هاي گوشتي و تخمگذار ، تخمگذاران حساسترند . بيماري از يك قسمت سالن شروع و در عرض 2-1 هفته تمام سالن را ميگيرد . انتقال بيشتر توسط وسايل و افراد است . وان آلوده تا 50 روز آلوده است . تا 4 ماه در محيط باقي مي ماند . در بستر آلوده 2-1 ماه عفوني است . انتقال عمودي وجود ندارد . انتقال از راه هوا ضعيف است . نقش حشرات و موش بسيار زياد است . جوجه ها معمولاً فقط تا 2 ماه ويروس را در خود دارند و بعد از آن دفع نمي كنند .

علائم باليني
دوره نهفته 4-2 روز بيماري معمولاً در سن 6-4 هفتگي ظاهر مي شود . ميزان واگيري 70-15% تلفات 15-10% دوره بيماري 7-4 روز . عدم تحرك ، افسردگي ، پژمردگي ، اسهال سفيدگچي در اطراف مقعد به علت تحريك فهارش كلوآك نوك زدن و كانايباليسم ، اسهال خوني .

كالبدگشائي :
لاشه پرخون چينه دان خالي ، عضلات سينه و ران خشك و خونريزي منتشره در آنها ، خونريزي در غشاء ، سروزي سنگدان و قلب ، پيش معده و روده راست و ايلئوم و دريچه ايلنوسكال ، پانكراس و كليه ها نارنجي ، حالب ها حاوي رسوب اوراست .
بورس برزگ و نارنجي صورت تا قرمز خوني ، حاوي مواد پنيري و چرك كه بعد از 4-3 روز از شروع بيماري كوچك مي شود .

تشخيص
منحني تلفات ، ضايعات بورس و كليه
كوكسيديوز (بعلت خونريزي جدار روده و كلواك) نيوكاسل (تلفات و خونريزي پيش معده) برونشيت (بعلت علائم كليوي) سندرم كليه و كبد چرب (بعلت تلفات بالا) مارك (تومورهاي بورس و . . . )

پيشگيري
ضدعفوني مؤثر و دقيق با تست مواد ضدعفوني كننده مؤثر ، استفاده از حشره كش ها ، اطمينان از عدم آلودگي پودر گوشت ، خودداري از رفت و آمدهاي بيمورد .
ايمني مادر : واكسيناسيون در 17-16 هفتگي
ايمني جوجه : 1 روزگي (تزريق قطره چشمي و اسپري)



........................................................................................

٢٠٠٣/١٢/٢١

ببرونشيت عفوني طيور IB
بيماري ويروسي بسيار واگيرداري است كه جوجه هاي زير 6هفتگي به فرم تنفسي آن و مرغهاي بالغ به فرم كاهش توليد تخم مرغ مبتلا مي شوند .
بيماري مخصوص ماكيان است و نژادهاي مختلف ماكيان حساسيت متفاوتي دارند . البته فرمي از بيماري در قرقاول نيز ديده شده است . در مناطقي كه مرغداريها متراكم هستند بايد واكسيناسيون انجام شود مثل لارنگوتراكئيت عفوني طيور و همچنين در ايران سويه ماساچوست ديده شده است .
ويروس IB
كورناويروسي بنام Tarpie pulli باندازة 200-90 ميلي ميكرون ، RNA
ويروس 8 سروتيپ دارد كه هر سروتيپ واريانت هاي مختلفي دارد .

مقاومت ويروس IB
حرارت 55 درجة سانتيگراد را حدود 15 دقيقه و 37درجة سانتيگراد را تا 90 دقيقه متحمل مي شود و در حالت ليوفيليذه تا 30 سال در يخچال باقي ميماند .
توسط فرمالين 1% در عرض 1 دقيقه بي اثر مي شود در حاليكه فنل 1% در عرض 1 ساعت نيز كارآ نمي باشد .

كشت ويروس
ويروس در عرض يك ساعت در مجاورت تريپسين 1% گلبولهاي قرمز مرغ را جمع مي كند .
در جنين تخم مرغ 10-9 روزه و كشت بافت ريه و كليه جنين رشد مي كند و كليه جنين حساسترين كشت است . در پاساژ اول در روي جنين آثار چروكيدگي كيسه جنين و كلفت شده پرده آمينيون مجاور حنين و كوچك شدن جنين ديده مي شود و وضعيت داخلي جنين به هم خورده است و بالها روي سر قرار مي گيرند و مثل پاها روي سر فشار ميآورند . ويروس بايد 10 پاساژ داشته باشد تا جنين را بكشد .

بيماريزايي
بيماري مخصوص ماكيان است و سويه هاي مختلف بافتهاي مختلف اپي تليال ناي (از بين بردن مژه ها) ، اپي تليال مجراي تخم در دستگاه توليد مثل و حتي كليه را درگير مي كنند . در زمستان بيماري فراوانتر و با تلفات بيشتر است.

انتقال ويروس IB
مهمترين راه باد وراه Air born است ولي بطور مكانيكي با افراد و وسايل . . . نيز صورت ميگيرد .
حاملين نقش چنداني ندارند و مبتلايان در عرض 6-4 هفته پاك مي شوند . ولي مرغهاي كمي آلوده باقي مانده و در دورة تخمگذاري بعلت تخمگذاري شديد هورموني در صورت ايمني پائين گله سبب انتشار بيماري مي شوند . شفا يافتگان ايمني قوي دارند .

ايمني
ايمني موضعي غددهابل كُل ناي و دستگاه تنفسي نقش اصلي را دارند . انتفرون و ايمني سلولي دخالتي ندارند ولي ايمني هومورال در ايمني پاسيو نقش دارد كه تنها باعث كاهش شدت بيماري مي شود و از بيماري جلوگيري نميكند .
اگر ايمني پاسيو مادري توسط سوش بيماريزا باسوش واكسن يكي باشد از نتيجة واكسن مي كاهد .

علائم بيماري
دوره كمون كوتاه و 96-36 ساعت است و ارزش تشخيصي دارد براي اينكه در عرض 3-2 روز تمام گله را بيمار مي كند در حاليكه در بيماريهاي ديگر چنين نمي شود .
جوجه زير 6 هفتگي : ترشح چشم و بيني ، كم مصرف شدن آب و دان ، دور هم جمع شدن ، سرفه ، عطسه ، نفس نفس زدن ، تنفس با دهان باز ، سوت كشيدن و مرگ در اثر خفگي .
گلة بالغ : كاهش شديد تخم مرغ تا 50% كه 5-4 هفته ادامه دارد و بعد از اين مدت بتدريج بالا ميرود ولي بمقدار اوليه نميرسد . پوستة تخم مرغ اگر قهوه اي بود بي رنگدانه و سفيد مي شود ، نازك و ترك خورده است و گاهي تخم مرغ پوسته سفت را ندارد و لمبه اندازي صورت ميگيرد . تخم مرغها شكل هاي غير طبيعي دارند . دانه هاي گچي روي پوسته است كه پوسته را زبر مي كند . سفيده آبكي است و بعلت غشاي نازك زرده به سهولت زرده با سفيده قاطي مي شود (مثل يك تخم مرغ فاسد) .

فرم كليوي بيماري
اين فرم بيشتر در 26-6 هفتگي ديده مي شود ولي در صورت عدم تماس جوجه يا مرغ با ويروس در هر سني ديده مي شود . در مرحله اول علائم زودگذر تنفسي ديده مي شود .
در مرحلة دوم ويروس به كليه حمله كرده ← دفع سديم و پتاسيم← خون غليظ و پوست بدن و تاج و ريش خشك و تيره مي شوند . اسهال شديد سفيد رنگ (اسهال گچي) كه به مجرد اينكه به زمين برسد مثل گچ سفيد و سخت ميشود . اين اسهال منشأ كليوي دارد در صورتي كه اسهال گچي دستگاه گوارش آبكي است .
21-6 روز بعد از بروز بيماري تلفات بالا ميرود و بعد از 24 روز تلفات پائين ميآيد . ميزان تلفات در شرايط خوب بهداشتي 10-5% و در شرايط نامساعد بهداشتي 50% است .
نژادهاي سبك به اين فرم بيماري حساستر از نژادهاي سنگين هستند . خروسها به اين فرم حساستر از مرغها هستند .

كالبدگشايي
فرم تنفسي : ترشحات چرك پنيري در چشم و دستگاه تنفس بخصوص در محل دو شاخه شدن ناي (علت خفگي) ، پرخوني ناي و ريه كدورت كيسه هاي هوايي و پنوموني ريه .
فرم كاهش توليد تخم مرغ : احشاي داخلي و درده پرخون ، زرده له شده ، طول و وزن اويروكت ↓ (كه در 21روز بعد به حالت عادي برميگردد) اگر گله در زير 2هفتگي مبتلا شود ويروس به اپي تليال اويروكت جمله و جراحات كيستيك ايجاد مي كند كه در هنگام تخمگذاري بسته به محل كيست تخم مرغ ناقص ساخته مي شود عليرغم آنكه مرغ ظاهر خوب يك تخمگذار خوب را دارد .
فرم كليوي : جراحات لاشه بعد از 5روز حمله ويروس ديده مي شود . تورم شديد كليه ، رسوبات فراوان در كليه و مجاري ادراري كه باعث ترشحات اسهالي مي شود .
رسوبات اورات در كبد ، قلب و احشاء باعث ايجاد نقرس احشايي مي شود .

تشخيص برونشيت عفوني
دوره كمون خيلي كوتاه ، فرم تنفس (دهان باز و نفس نفس زدن) و آزمايشگاه .
آزمايشگاه
ميكروسكوپ الكتروني ، پادتن هاي درخشان ، پادتن هاي خنثي كننده (در ابتداي بيماري و دو هفته بار با دو بار آزمايش) ، ژل ديفوزيون ، HI ، الايزا ، ديدن رشد در جنين تخم مرغ .
(با آزمايش الايزا آنتي ژنهاي عمومي IB و اختصاصي سروتيپ ها جواب ميدهند لذا نمي توان از آن براي تشخيص سروتيپ و واريانت ويروس استفاده كرد و براي اينكار بايد از HI و VN بهره گرفت) .

آزمايش تعارض ويروسي يا تعارض سرمي
سرم گله مشكوك را با ويروس شناخته شده IB مجاور مي كنيم ← كشت بافت ← بعد از 24 ساعت از كشت ويروس نيوكاسل به محيط اضافه مي كنيم ← ايجاد Cpe با ND نشانگر عفونت برونشيت عفوني است .

هيستوپاتولوژي
نفوذ لنفوسيت ها و مونوسيت ها در زير مخاط ناي ، از دست رفتن مژه هاي سلولهاي پوششي اپي تليال ناي .

تشخيص تفريقي IB
فرم تنفسي : لارنگوتراكئيت ، آسپرژيلوزيس ، پاستورلوز ، لارنگو بيشتر سنين بالا را مبتلا مي كند .
فرم كاهش توليد : ND و EDS در نيوكاسل علائم عصبي نيز داريم .

واكسن هاي IB
واكسن كشته : از غيرفعال شدن ويروس حاد با موادي مثل فرمالين 2/0% و بتاپروپيولاكتون 1% بدست ميآيد . در 12 هفتگي (4-3 هفته قبل از تخمگذاري) مصرف مي شود .
حتماً تزريقي است و با واكسن هاي كشته ND + IB (دوتايي) و ND + IB + EDS (سه تايي) همراه مي شود . هنوز در ايران مصرف نمي شود .
واكسن زنده : از سوش ماساچوست استفاده مي شود (با 120بار پاساژ) و (با 52بار پاساژ) . هر چه پاساژ زيادتر باشد بيماريزايي و ايمني زايي كمتر مي شود . لذا در جوجه ها مصرف مي شود .

واكسيناسيون
اگر پادتن مادري بالايي داشته باشد تا 12-10 روزگي احتياجي به واكسن نيست .
اگر پادتن مادري تيتر پائيني داشته باشد يا غير يكنواخت باشد و يا از تيترپادتن خبر نداشته باشيم واكسن در 5-1 روزگي و اكثراً در 1 روزگي مصرف مي شود .
واكسيناسيون بصورت اسپري و در داخل كارتن حمل جوجه ها انجام مي شود . ميزان مصرفي 200-150سي سي براي هر هزار دوز واكسن است كه از سمپاش هاي دستي كه قطرات درشتي از آب را روي سر جوجه اسپري مي كنند استفاده مي شود . براي تقويت ايمني و ايمن كردن جوجه هايي كه در مرحلة اول ايمن نشده اند واكسن دوم در 21 روزگي بصورت اسپري يا آب آشاميدني مصرف مي شود .
4-3 هفته به تخمگذاري واكسن از طريق آب آشاميدني مصرف مي شود كه براي هر يك دورة تخمگذاري كافي است . در مناطق آلوده توليد زياد هر دو ماه يكبار واكسن از راه آب آشاميدني مصرف مي شود .
در ايران
اگر بدون در نظر گرفتن تيتر مادري واكسن را در 1روزگي مصرف بكنيم ايمني حاصله تا پايان هفته پنجم ادامه دارد . ولي اگر تا 16روزگي به تأخير انداخته شود تا پايان دوره پرورش جوجه گوشتي ايمني كافي حاصل مي شود. ولي احتمال بيماري در 16-10 روزگي خيلي زياد است .
در ايران استفاده از IB تنها بر استفاده از (ND + IB) ارجعيت دارد (براي ايمني كافي و دقيق) .

درمان IB
بعلت تخريب سلولهاي اپي تليال تنفسي و هجوم ميكروبهاي ديگر بخصوص مايكوپلاسما آنتي بيوتيك هاي وسيع الطيف لازم است .
براي بالا بردن مقاومت بدن افزايش 3-2 درجة سانتيگراد درجه حرارت براي 3-2 هفته بهتر است .
تشويق به غذا ، غذاي خوب ، آب سالم ، عدم تراكم ، و عدم گرد و غبار در بهبود گله نقش دارد .
اگر بيماري از فرم كليوي باشد قطع يا كاهش Pr جيره و نيز تجويز الكتروليت هاي Na و K لازم است .



........................................................................................

٢٠٠٣/١٠/٢٣

● نيوكاسل (Newcaslle )
اين بيماري مخصوص پرندگان، ماكيان، بوقلمون، قناري، طوطي، مرغابي آناكركا (وحشي) است ولي در پستانداران منجمله انسان نيز نوعي از آن گزارش شده است. پرندگان آبزي تنها بصورت ناقل (بدون علائم كلينيكي) به نيوكاسل مبتلا ميشوند.
حدت بيماري در درجه اول براي ماكيان و در درجة دوم براي بوقلمون است.
ويروس نيوكاسل
عامل بيماري نيوكاسل پاراميكسوويروس تيپ 1 از خانواده پاراميكسوويريده، به اندازة 600-180 ميلي ميكرون ، واجد RNA و غشاء ليپوپروتئيني است و فعاليتهاي هموليتيكي، نورآمينيدازي، هماگلوتينين و خنثي شدن ويروس تماماً بوسيلة غشاء ليپوپروتئيني است.
پاراميكسوويروس 1 تنها سروتيپ بيماريزاي شناخته شده از نه سروتيپ پاراميكسوويروس پرندگان است. اين ويروس داراي اشكال متفاوتي از رشته اي تا كروي است و سطح آن را رشته هائي به طول 8 نانومتر پوشانيده است.
براساس حدت ويروس (زمان كشتن جنين در تزريق حفره آلانتوئيك يا زمان كشتن جوجه در تزريق داخل مغزي) سه دسته ويروس نيوكاسل وجود دارد:
1- سويه هاي Velogenic : سويه بسيار حادي كه در عرض كمتر از 60 ساعت جنين را ميكشد.
2- سويه هاي Mesogenic : سويه نسبتاً حاد كه در عرض 90-60 ساعت جنين را ميكشد.
3- سويه هاي Lenthogenic : سويه كم حدت كه در عرض بيشتر از 90 ساعت جنين را ميكشد.
خواص ويروس
الف ) هماگلوتيناسيون
ويروس نيوكاسل گلبول هاي قرمز تمام پرندگان و انسان را جذب ميكند ولي گلبولهاي قرمز گاو و گوسفند، بز، اسب و خوك را جمع نميكند. براي هماگلوتيناسيون در آزمايشگاه بطور روتين از گلبولهاي قرمز ماكيان (مرغ و خروس) استفاده ميكنند.
به دو علت زير حتماً نتيجة آزمايش را 30 دقيقه بعد از شروع آزمايش بايد خواند:
1. خاصيت جمع كنندگي ويروس توسط آنزيم نورآمينيداز مترشحه از ويروس از بين ميرود.
2. بعد از هماگلوتيناسيون به خاطر سازش غشاء ويروس با غشاء گلبول قرمز RBC ليزه ميشود.
ب ) پادتن هاي خنثي كننده
پادتن هاي خنثي كننده ربطي به آنتي ژنهاي ويروسي ندارند بلكه هر چقدر قدرت تزايد ويروس در بافتهاي بدن افزايش يابد قدرت توليد پادتن توسط ويروس زياد است. ويروس قدرت زيادي در توليد انترفرون دارد ولي انترفرون بر ويروس نيوكاسل اثر ندارد.
ج ) مقاومت ويروس
ويروس نيوكاسل مقاومت نسبتاً زيادي دارد و در 100 درجة سانتيگراد بمدت 1 دقيقه و در 37 درجة سانتيگراد براي ساعتها ، در 20 درجة سانتيگراد براي ماهها و در 8 درجة سانتيگراد براي سالها زنده ميماند. بستر آلوده تا 2 ماه و لاشه آلوده (اگر اتوليز نكند و گند نزند = شرايط مناسب) 12 ماه ويروس را نگه ميدارند. مقاومت ويروس در محيط خارج بستگي به محيط دارد مثلاً مدفوع بستر ، ترشحات بزاق ، مواد پروتئيني اطراف ويروس در افزايش مقاومت ويروس نقش دارند. مواد پروتئيني با جلوگيري از رسيدن ماده ضدعفوني به ويروس و نيز با تجزيه و بي اثر كردن ماده ضدعفوني موجب حفاظت ويروس ميشوند.
ويروس در سرما و رطوبت بالا بهتر حفظ ميشود .
كشت ويروس نيوكاسل
تمام ويروسهاي نيوكاسل در حفرة آلانتوئيك تكثير پيدا مي كنند .
فقط ويروسهاي حاد و بيماريزا در كشت بافت رشد مي كنند كه اولين علامت رشد آن Hemabsorbtion است .
قدرت تزايد ويروس نيوكاسل در تخم مرغ جنين دار سويه هاي Velogenic و Lenthogenic بعلت حدت كمتر و قدرت تزايد كمتر در جنين حاوي پادتن از بين ميرود و ويروس را نمي شود از اين تخم مرغ جدا كرد .
بيماريزايي
براساس نوع سويه ويروسي ، حدت ويروس ، تعداد ويروس ، سن ميزبان بيماريزايي فرق مي كند و اختلاف نژادي در ماكيان از نظر بيماريزايي ويروس نقشي ندارد . ويروس از راههاي گوارشي ، بيني و چشم شكل تنفسي و از راه تزريق فرم عصبي به بيماري ميدهد . وقوع بيماريها در تمام فصلها بخصوص فصل زمستان و تابستان ديده مي شود . كمبود ويتامين A ناشي از تشنگي و گرسنگي بمدت دست كم 24 ساعت نيوكاسل را شديدتر مي كند . در فصل تابستان بعلت حساسيت مرغ به گرما فرم عصبي بيماري بيشتر است . وجود آمونياك حتي در مقادير ppm 20 بمدت 4 تا 6 هفته و گرد و خاك زياد نيوكاسل را بيشتر مي كند .
اپيدميولوژي
سويه هاي Velogenic از موش (بصورت ناقل) جدا شده است . خرگوش در اثر تزريق دچار ويرمي ميشود .
از سوية Lenthogenic خوك واكسنهايي تهيه شده است .
آلودگي در انسان بصورت ورم ملتحمه است . و حامل يا ناقل بودن انسان مشخص نيست .
انتقال
اصولاً انتقال ويروس نيوكاسل توسط ذرات معلق فضا است .
پرندة مبتلا بعد از 48 ساعت از تمام ترشحات بدن و مدفوع ويروس را دفع مي كند و آب ، غذا ، بستر ، هوا را آلوده مي كند . باد چندان نقشي ندارد ولي طوفان ذرات معلق را جابجا مي كند .
وسايل مكانيكي ، ماشين حمل غذا و جوجه كشي ، پودر گوشت و استخوان آلوده (آلودگي جانبي بعد از پروس) ، مرغهاي منجمد آلوده ، پرنده هاي مهاجر ، واكسنهاي تهيه شده از تخم مرغ جنين دار (آبله و برونشيت) سبب انتقال شده اند . مرغ مادر در حالت ويرمي زرده و پوسته (در كلوآك) را آلوده مي كند ولي ويروس در 5-4 روز جنين را مي كشد پس انتقال بصورت عمودي وجود ندارد .
اگر تخم مرغ جنين مرده در داخل هچري بعلتي شكسته شود جوجه هاي سالم بدنيا آمده در هچري را آلوده مي كند كه انتقال Egg Transmision است و Vertical نيست . بهمين علت بهتر است در موقعي كه گله مادر آلوده به نيوكاسل است از تخم مرغ آن براي جوجه كشي استفاده نشود .
علائم بيماري نيوكاسل
دورة كمون 15-2 روز و بطور معمول 6-5 روز است و دورة بيماري 14-10 روز مي باشد .
1) شكل Doyle (Viscerotropic)
بيماري به سرعت پيش ميرود و نشانيهاي تنفسي ، احشائي و عصبي وجود دارد . سويه Velogenic عامل آن است . نفس نفس زدن ، كاهش اشتها ، بيقراري ، افزايش درجة حرارت (6-4درجة سانتيگراد تب مي كند) ، اسهال شديد سبز رنگ و تلفات 100-90% در عرض 6-5 روز در اثر خستگي شديد بدن .در مرغهاي مقاوم در اواخر دورة بيماري فلجي پا ، فلجي بال ، انقباض عضلاني ، پيچش گردن به طرفين و پائين دو پا ، و لرزش عضلاني ديده ميشود.
2) شكل Beache (Penumoencephaly)
در اين فرم كه Neuro tropic Velogenic نيز نام دارد علائم احشائي ديده نمي شود . فرم بسيار حاد تلفات بالا نفس نفس زدن ، تنفس مشكل ، صداهاي تنفسي ، پيچش گردن ، لرزش عضلاني ، انقباض عضلاني و فلجي پا و بال و كاهش شديد يا قطع كامل تخمگذاري . فرم Essex To : فرم تنفسي ، تنفس با دهان باز مثل لارنگوتراكثيت ، تلفات ناشي از ناتواني تنفسي و به پشت افتاده ميميرند .
3) شكل Beaudette
سويه مزوژن دخالت دارد حدت بيماري كمتر و علائم تنفسي – عصبي است . كاهش تخمگذاري بمدت 3-1 هفته وجود دارد كه گاهي به حالت نرمال بر نميگردد و تلفات از دو شكل بالا كمتر است عمده علائم تنفسي و شامل سرفه است .
4) شكل Hitchner
سويه لنتوژن دخالت دارد حدت بيماري بسيار ضعيف و علائم تنفسي خيلي خفيف است . تلفات ندارد ولي زمينه ساز بيماريهاي باكتريايي دستگاه تنفس واقع مي شود .
5) Asymptomatic Form
هيچ نشاني و تلفاتي ندارد و فقط با آزمايش HI مشخص مي شود . در كشورهايي كه نيوكاسل را ريشه كن كرده اند اين فرم ديده مي شود . در ايران سويه Velogenic و فرمهاي Doyle و Beache مشكل ساز هستند .
كالبدگشايي
براساس حدت ويروس ، سويه ويروس ، ميزان ويروس وارد شده ، سن ابتلاء ، نژاد و محيط جراحات از ضعيف تر تا حادتر مشاهده مي شود مثلاً در 50% لاشه ها بعلت حدت خيلي خيلي زياد ويروس هيچگونه علائمي بجز از هيدراتاسيون و خشكي لاشه ديده نمي شود .
فرم Viserotropic
علائم گوارشي : خشكي لاشه ، تيرگي لاشه ، خونريزي هاي چربي قاعدة قلب و چربيهاي ديگر بدن ، خونريزيهاي Ptechy مانند در پيش معده و رأس غدد آن ، زخم رأس غدد پيش معده و گاهي خونريزي كامل معده ، خونريزي زير غشاء سنگدان اولسرهاي فوليكول هاي لنفاوي روده (15-1 ميلي متر) كه بيشتر در قسمت خلفي شاخ دوازدهه ، محل دوشاخه شدن روده كور يا تانسيل هاي روده كور ديده مي شود و ممكن است در راست روده و كلوآك نيز اولسر ديده شود .
علائم تنفسي
ترشحات سروزي در بيني و ناي همرا خونريزي ، ترشحات كازئوزي در كيسه هاي هوايي و ضخيم شدن يك يا چند پردة كيسة هوايي اگر مرغ مبتلا تخمگذار باشد غشاء زرده پاره شده و محتويات آبكي آن محوطة بطني را پر مي كند .
طحال در اكثر موارد متورم و گنجيدگي هايي داخل سلولهاي طحال ديده مي شود كه در صورت خروج ويروس از بدن اين گنجيدگيها ديده نمي شود .
در جنين حاصله از مرغان بيمار ، پرخوني و خونريزي عمومي بخصوص در كيسة زرده ديده مي شود .
فرم Pneumo encephali
علائم گوارشي وجود ندارد و علائم تنفسي ديده مي شود .
در لاشه اي كه در اواخر بيماري بوده است فرم عصبي ديده مي شود (فلجي بالها و . . .) كه در كالبدگشائي هيچ نشاني دارد و فقط نكروز آندوتليال عروق تمام بدن Prevaswlar Papiles در عروق مغز آن هم در هيستوپاتولوژي ديده مي شود .
تشخيص بيماري نيوكاسل
سابقه ، علائم باليني ، كالبدگشايي ، آزمايشگاه
علائم عصبي (فلجي بال و گردن و پا) : بيماري مارك ، كمبود ويتامين E ، آنسقالوميليت ، بعضي مسموميت ها .
علائم تنفسي : برونشيت ، لارنگوترتكئيت عفوني ، آسپوژيلوز ، كويزا ، مايكوپلاسما ، وباي طيور ، طاعون مرغان .
تشخيص آزمايشگاهي
بايد ويروس را جدا كرد و يا پادتن هاي ضد ويروسي را اثبات كرد .
نمونه برداري در دورة كمون و ابتداي بيماري انجام مي شود . در اواخر بيماري بعلت وجود عيار بالاي پادتن جدا كردن ويروس مشكل است .
براي سويه غيرحاد لنتئوژن فقط در ابتداي بيماري و تنها از دستگاه گوارش و تنفس نمونه برداري مي شود . براي سويه حاد به شرط ابتداي بيماري هر اندامي نمونه برداري مي شود كه مغز بعلت آلودگي كمتر به عوامل ثانوي ارجعيت دارد . بافت مغز را سلايه كرده و عصاره بدست آمده را به كيسه زردة جنين 11-9 روزه تزريق مي كنيم . تلفات 24 ساعت را به حساب ضربات مكانيكي ميگذاريم و از تلفات بعد از 24 ساعت استفاده مي كنيم . به شرط شفافيت مايع آلاستوئيك آنرا با گلبول قرمز 1درصد مرغ مجاور مي كنيم  در HA به نيوكاسل مشكوك مي شويم و براي تأئيد آن مايع آلاستوئيك را با سرم اختصاصي ضد نيوكاسل مجاور مرده  HA منفي و HI مثبت خواهد شد . (در صورت وجود بيماري) پادتن هاي درخشان براي نشان دادن ويروس در بافتها و تست الايزا براي نشان دادن پادتن و اندازه گيري آن كاربرد دارد . معمولاً پادتن ها 10-6 روز بعد از عفونت يا واكسيناسيون ظاهر شده ودر 4-3 هفته به حداكثر رسيده و تا 12-8 ماه بدن را از بيماري مجدد محافظت مي كنند . پادتن هاي HA زودتر از پادتن هاي SN از بين ميروند . براي نشان دادن پادتن هاي SN سرم مشكوك را با ويروس نيوكاسل مجاور كرده  كشت منفي و CPE . براي نشان دادن پادتن هاي SN سرم مشكوك را با ويروس نيوكاسل مجاور كرده  جنين تخم مرغ را نمي كشد .
پيشگيري نيوكاسل
بدون رعايت بهداشت واكسيناسيون بيفايده است .
مديريت كامل ، جلوگيري از ورود و انتقال ويروس ، نگهداري يك سن جوجه ها ، تهويه مناسب و . . . اهميت دارند . اگر گله قبلي مبتلا بود ابتدا با يك سيستم قوي فشار هوا ، كليّه مواد گرد و غبار سقف و ديوارها را زدوده و در كف ميآوريم و بعد كود و بستر داخل سالن را در وسط سالن جمع كرده و روي آنها ماده ضدعفوني (فرمالين ، پرمنگنات ، تركيبات كلره) ريخته و 10-7 روز بحال خود ميگذاريم (گرماي ايجاد شده در داخل كود ويروس هاي زيادي را مي كشد) بعد كود را در خارج مرغداري آتش زده يا در زير خاك چال مي كنيم ، بعداً سالن را با تمام دانخوري ، آبخوري ، هواكش . . . شستشو و ضد عفوني كرده و سالن را با آبگرم و مايع ضدعفوني و فشار زياد شستشو داده و بعد در و پنجره ها را بسته و با گاز حاصله از فرمالين و پرمنگنات 48-24 ساعت سالن را گاز ميدهيم و بعد از آن 24 ساعت سالن را هوا داده و اقدام به پرورش گلّه جديد مي نمائيم .
برخي عقيده دارند بعد از ضدعفوني كامل سالن را يك ماه خالي نگه بدارند .
ضدعفوني كننده ها عبارتند از : هيپوكلريت سديم ، سود ، پرمنگنات پتاسيم ، گاز فرمالين در زمستان براي بهتر اثر كردن ضدعفوني ، گرم كردن سالن لازم است .
واكسن هاي نيوكاسل
1) واكسن كشته (غير فعال) :
از كشت ويروس حاد بر روي بافت يا جنين تخم مرغ و بي اثر كردن حاصله در اثر فرمالدئيد 5% ، بتاپروپيولاكتون1% و يا كريستال و يوله بدست مي آيد كه با مواد دير جذبي مثل Gel dealumine (براي ايجاد تيتر يكنواخت طولاني در بدن) همراه مي شود .
واكسن كشته حتماً بايد تزريق شود و بهتر است قبلاً ويروس زنده را با بدن تماس دهيم . واكسن بسيار محرك و سوزاننده براي پوست انسان است . اين واكسن با عمل انترفرانس بدن را حمايت مي كند (چند روز بعد از تزريق) و يك هفته بعد از تزريق ايمني اختصاصي را به وجود مي آورد . استفاده از واكسن در گله هايي كه عوارض تنفسي داشته اند و خسارات حاصله را كم مي كند .
2) واكسن زنده (فعال) :
از سويه هاي لنتوژن ( و Lasota تهيه مي شود) و مزوژن (Kumarov تهيه مي شود) واكسن زنده تهيه مي شود . در ايران سويه سنتوژن استفاده مي شود . سويه حدت كمتري دارد . رآسيون كمتري در بدن ايجاد مي كند و ايمني زايي كمتري دارد و لذا در سنين پائين مناسب است و نيز در مواقعي كه خطر بيماري چنداني وجود ندارد استفاده مي شود . سويه Lasota حدت بيشتري دارد و ايمني بيشتري ميدهد و از آن در سنين بالا استفاده مي شود .
ايمني در نيوكاسل
ايمني سلولي 3-2 روز بعد از واكسن يا عفونت بوجود آمده و نقش چنداني در پيشگيري از نيوكاسل ندارد .
ايمني هوموردل 7 روز بعد از واكسن يا عفونت شروع شده و با ايجاد پادتن هاي SN و HI بر ضد غشاي ويروس مهمترين نقش را در پيشگيري از نيوكاسل دارند . 12-8 ماه ايمني ايجاد مي كنند كه از راه زرده به جوجه ميرسد و بسته به ميزان پادتن هاي آن مدت زمان و سير ايمني جوجه را تعيين مي كند .
ايمني موضعي در اثر پادتن هاي موضعي دستگاه تنفس ، اپي تليال ناي و اپي تليوم روده بوجود ميآيد و بهتر از ايمني خوني يا هومورال بدن را از آلودگي تنفسي و هوايي ايمن مي كند .
پديدة انترفرانس : اگر رسپتورهاي سلول براي ويروس توسط ويروسي ديگر مثل برونشيت پوشانيده شود ويروس نيوكاسل نمي اتواند روي سلول اثر بگذارد .
برنامه ريزي واكسيناسيون نيوكاسل
جوجه اي داريم كه اگر ايمن باشد تنها ايمني مادري را دارد . در اينصورت تيتر پادتنهاي SN و HI در جوجة يكروزه بدست ميآوريم . هر لوگ پادتن پاسيو 5/4 روز طول مي كشد تا از بين برود و يك جوجه در سنين پائين براي داشتن حداقل مقاومت بايد حداقل 3 لوگ پادتن داشته باشد .
براي تعيين لوگ پادتن ، چون لوگ پادتني تقريباً با جوجه چندان تفاوتي ندارد پس آزمايش HI انجام ميدهيم و عيار رسوب گلبول قرمز را در اولين گوده برابر با لوگ پادتن ميگيريم . حال اگر از اين لوگ عدد 3 را كم كنيم و لوگ باقي مانده را در 5/4 ضرب نمائيم عددي بدست ميآيد كه نشانگر مدت زمان مجاز براي عقب انداختن واكسيناسيون است . اولين واكسن از نوع خواهد بود .









تذكر : در 35 روزگي اگر عيار پادتن HI حدود 5/5 باشد واكسن بعدي در 8 هفتگي تكرار مي شود .
در 12هفتگي اگر عيار پادتن HI در حد 7 باشد واكسن بعدي تا 20هفتگي تكرار نخواهد شد و حذف ميشود.
الگوي دوم : بدون تيتراسيون و به شرط وجود امكانات تزريق در سنين پائين اين الگو استفاده مي شود .






نكاتي در مورد واكسيناسيون
در دورة توليد تخم مرغ (تجارتي و جوجه كشي) بخصوص در گله مادر تيترپادتن HI هميشه بالاي 9-8 بايد باشد تا بدن را ايمن كند در غير اينصورت واكسن Lasota مصرف مي شود .
تزريق واكسن در سنين پائين زيرجلد ، گردن و در سنين بالا تزريق عضلاني و زير جلدي است .
واكسنهاي كشته توأم عبارتند از : نيوكاسل + گامبورو + EDS
در جوجه ها مصرف ندارند و در پاي تخم مصرف مي شود . ( براي صرفه جويي در وقت)
نيوكاسل +گامبورو + برونشيتIB
واكسن هاي زنده توأم عبارتند از : + كه اصولاً براي بيماريهاي تنفسي ايمني ضعيفي ايجاد مي كند و سعي بر آن است كه همزمان انجام نشوند (پديدة تعارض و حداكثر ايمني براي يكي از بيماريها) .
داروهاي فورازوليدون و تتراسايكلين مانع ايجاد پادتن در سطح كافي مي شوند لذا 3-2 روز قبل از واكسيناسيون مصرف نمي شوند . واكسن Lasota از گله واكسينه شده به گله هاي ديگر سرايت مي كند و جوجه ضعيف رآكسيون شديدي مي دهد .
راههاي مصرف واكسن
آبهاي سنگين و حاوي مواد معدني و با PH متغيير و نيز حاوي مواد ضد عفوني واكسن را بي اثر ميكند .
ميزان آب مصرفي 12-10 ليتر برهر هزار جوجه 10 روزه است كه هزار دوز واكسن در آن حل شده است . براي بقاي دوز شير پس چرخ ، شيرچربي گرفته شده ، شيرخشك استفاده مي شود 10 ليتر از آن را در يك بشكه 200 ليتري آب ريخته (يا نيم كيلو در 200ليتر) چربي سطح آب را خارج كرده تا واكسن در چربي حل نشود واكسن را اضافه مي كنيم و در دو نوبت به فاصلة 30-20 دقيقه آب را مي خورانيم . جوجه هاي گردن كلفت در دفعه اول آب را ميخورند . در مرغ بالغ 40 ليتر آب براي هزار مرغ و هزار دوز واكسن لازم است .
مطمئن ترين و بهترين راه قطره چشمي است كه همه جوجه ها واكسينه مي شوند ميزان آب مصرفي 25-20 سي سي براي هزار دوز واكسن است . هر 50قطره يك سي سي است . قطره چشمي غدد هاردلين را كه حاوي Bcell هستند تحريك كرده و پادتن هاي موضعي قبل از توليد پادتن خوني ايجاد مي شود درست مثل اسپري . شايد بهترين راه ايمني نيوكاسل اسپري است كه 95% جوجه ها واكسينه شده و پادتن هاي عمومي و موضعي (چشم و بيني) براي جلوگيري از بيماريهاي تنفسي ، گوارشي و عمومي ايجاد مي كند و خطر آن در بيدار كردن باكتري هاي نهفته تنفسي بخصوص در گله هاي گوشتي است كه اكثراً بطور مادرزادي به مايكوپلاسما آلوده اند . اسپري در تخمگذار پرورشي و مادر انجام مي شود و بايد در شب و خاموشي نور و خاموشي هواكش ها انجام شود و جوجه نيز ساكن و محيط بدون گرد و غبار باشد . ميزان آب مصرفي در اسپري برحسب دستگاه اسپري ، تراكم و . . . فرق ميكند . 1500-200سي سي براي هزار دوز بكار ميرود . بعد از اسپري 20 دقيقه صبر مي كنيم تا ويروس روي سر جوجه ها نشسته و بعد هواكش روشن مي شود .
درمان :
خارج كردن جوجه هاي مريض ، تراكم كمتر ، تهويه بهتر ، تحريك به اشتها (با افزودن ملاس چغندر به غذا كه هم غذا را مرطوب و هم شيرين مي كند) ، واكسن اسپري در ابتداي بيماري كه 60-50% گله مبتلا نشده اند و علائم كمبود اشتها ، تلفات زياد وجود دارد . 10% دان خورده نمي شود و صداهاي تنفسي شنيده مي شود ، پديدة انترفرانس با برونشيت دارد . براي درمان اولين كار تحريك اشتها به آب و غذا مي باشد .




........................................................................................

Home